رسالة على الانترنت
المزيد من المعلومات
لغتنامه دهخدا. له . [ ل َه ْ ] (اِ) شراب . باده ٔ انگوری . شراب انگوری . (برهان ) : هرچه بستاند از حرام و حرج. از بهای نماز و روزه و حج. یا به له یا به منگ صرف کند.
Read Moreمعنی واژهٔ له در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب
Read Moreبپرس. معنی له له - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
Read Moreترجمه از فرهنگ لغت فارسی - فارسی، تعاریف، دستور زبان. در Glosbe می توانید ترجمه هایی از فارسی به فارسی را از منابع مختلف پیدا کنید. ترجمهها از رایجترین به کمتر محبوبتر دستهبندی شدهاند. ما ...
Read Moreمعنی له و علیه - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
Read Moreمعنی له در لغتنامه دهخدا: [لِهْ] (اِ) نامی که در رودسر، دیلمان و لاهیجان به اوجا دهند. ملج. ملیج. شلدار. لروت. لونگا.
Read Moreدیکشنری آبادیس شامل بخش هایی نظیر دیکشنری به زبان های مختلف از جمله انگلیسی، فارسی، عربی و همچنین بیست دیکشنری تخصصی با تلفظ انگلیسی و آمریکایی، ترجمه مخفف و کلمات اختصاری، مترجم آنلاین متن، لغتنامه دهخدا، فرهنگ معین ...
Read Moreدر آز باشد دل سفله مرد برِ سفلگان تا توانی مگرد. فردوسی . چو بستی کمر بر در راه آز شود کار گیتیت یکسر دراز. فردوسی . اگر پادشاه آز گنج آورد تن زیردستان به رنج آورد. فردوسی . بخور آنچه داری و بیشی مجوی
Read Moreالمزيد من المعلومات
حقوق حقوق التأليف والنشر: رقم التدوين Development Buide 10200540 -22. خط الخدمة: 0371-86549132. E-mail:[email protected] العنوان: الرقم البريدي رقم 169 Second Avenue Avenue New Avenue: Chengzhou الصين: إحصاءات الموقع الشبكي 450001.